شکل نوشتاری دیگر این لغت: halfheartedly
با بیمیلی، با سردی، بیمیلانه، بهطور نصفه، با دودلی، نیمهکاره
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He half-heartedly completed his homework, lacking motivation.
تکالیفش را نیمهکاره و بیانگیزه تمام کرد.
The student half-heartedly raised his hand to answer the question.
دانشآموز با دودلی دستش را برای پاسخ به سوال بالا برد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «half-heartedly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/half-heartedly