نیمتنه، نیمقد (از کمر به بالا) (پرتره و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The half-length dress she wore to the party showcased her toned legs.
لباس نیمقدی که او در مهمانی پوشیده بود، پاهای ورزیدهی او را به نمایش میگذاشت.
a half-length portrait of a famous historical figure
پرترهای نیمتنه از یک شخصیت مشهور تاریخی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «half-length» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/half-length