فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Sallow

ˈsæloʊ ˈsæləʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive adjective
درخت بید، رنگ خاکستری مایل به زرد و سبز، زرد رنگ (مثل مریض)، زردرنگ کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a sallow complexion
- رنگ و روی زرد و بیمارگونه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sallow

  1. adjective pale, unhealthy
    Synonyms:
    wan pasty pallid colorless dull ashy ashen waxy anemic muddy jaundiced yellowish greenish-yellow bilious
    Antonyms:
    healthy flushed dark colorful

ارجاع به لغت sallow

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sallow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sallow

لغات نزدیک sallow

پیشنهاد بهبود معانی