آخرین به‌روزرسانی:

Sallow

ˈsæloʊ ˈsæləʊ

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive adjective

درخت بید، رنگ خاکستری مایل به زرد و سبز، زرد رنگ (مثل مریض)، زردرنگ کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a sallow complexion

رنگ و روی زرد و بیمارگونه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sallow

  1. adjective pale, unhealthy
    Synonyms:
    wan pasty pallid colorless dull ashy ashen waxy anemic muddy jaundiced yellowish greenish-yellow bilious
    Antonyms:
    healthy flushed dark colorful

ارجاع به لغت sallow

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sallow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sallow

لغات نزدیک sallow

پیشنهاد بهبود معانی