امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Jaundiced

ˈdʒɒːn- / / ˈdʒɑːn- ˈdʒɔːndɪst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بدبین، بددل، بدبینانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- He seems to have/take a very jaundiced view of life.
- به‌ نظر نگاه خیلی بدبینانه‌ای به زندگی دارد.
- She viewed politics and politicians with a jaundiced eye
- او نگاه بدبینانه‌ای به سیاست و سیاست‌مداران دارد.
adjective
مغرضانه، غرض‌آلود
- a jaundiced eye
- نگاه مغرضانه
- A critic with a jaundiced eye.
- منتقدی با نگاه مغرضانه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد jaundiced

  1. adjective tainted, prejudiced
    Synonyms:
    biased bigoted bitter colored cynical disapproving distorted envious grudging hostile intolerant jealous one-sided opprobrious partial partisan preconceived prepossessed resentful skeptical spiteful suspicious tendentious unfair unfriendly unindifferent warped yellow
    Antonyms:
    clean fresh unbiased unprejudiced

ارجاع به لغت jaundiced

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jaundiced» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jaundiced

لغات نزدیک jaundiced

پیشنهاد بهبود معانی