پزشکی زردی، یرقان، دچار یرقان کردن، برشک و حسد درافتادن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a jaundiced view of life
نگرش بدبینانه نسبت به زندگی
She looked at my paintings with a jaundiced eye.
او با نگاه حاکی از بیزاری به نقاشیهای من نظر افکند.
Did you notice the jaundice in her expression?
آیا متوجه تلخی قیافه او شدی؟
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «jaundice» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jaundice