Inversion

ɪnˈvɜrːʒn ɪnˈvɜːʃn ɪnˈvɜːʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
برگردانی، وارونه‌سازی، قلب، پس و پیش‌سازی، برگردانی، تقدیم و تأخیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- an inversion of the letters from ABC to CBA
- معکوس‌سازی (ترتیب) حروف از c b a به a b c
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inversion

  1. noun transposition
    Synonyms: reversal, contradiction, conversion, opposite

ارجاع به لغت inversion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inversion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inversion

لغات نزدیک inversion

پیشنهاد بهبود معانی