با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Velocity

vəˈlɑːsət̬i vəˈlɒsəti vəˈlɒsəti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    velocities

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    تندی، سرعت، سرعت سیر، شتاب، تندی برحسب زمان
    • - Sound travels at a high velocity.
    • - صدا با سرعت زیاد حرکت می‌کند.
    • - the velocity of a rifle bullet
    • - سرعت گلوله‌ی تفنگ
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد velocity

  1. noun speed
    Synonyms: acceleration, celerity, dispatch, expedition, fleetness, gait, haste, headway, hurry, impetus, momentum, pace, quickness, rapidity, rapidness, rate, swiftness, tempo

Collocations

ارجاع به لغت velocity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «velocity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/velocity

لغات نزدیک velocity

پیشنهاد بهبود معانی