معنی celerity به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

sɪˈlerɪti sɪˈlerɪti

معنی

noun

سرعت، تندی، فرزی، چابکی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد celerity

noun swiftness

Synonyms:

alacrity briskness dispatch expedition expeditiousness fleetness gait haste hurry hustle legerity promptness quickness rapidity speed speediness swiftness velocity vivacity

Antonyms:

slowness sluggishness

ارجاع به لغت celerity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «celerity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/celerity

لغات نزدیک celerity

- celebrity
- celeriac
- celerity
- celery
- celery salt

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return