گذشتهی ساده:
trekkedشکل سوم:
trekkedسومشخص مفرد:
treksوجه وصفی حال:
trekkingشکل جمع:
treksسفر (طولانی و بهسختی) پیادهروی کردن، حرکت کردن، مسافرت کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی سفر
The group will trek to the summit before noon.
این گروه قبلازظهر بهسمت قله حرکت خواهد کرد.
He loves to trek in remote areas where few people go.
او عاشق پیادهروی در مناطق دورافتاده است که افراد کمی به آنجا میروند.
سفر سفر (سخت و طولانی معمولاً پیاده)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We embarked on a trek to explore the hidden valleys.
ما برای کاوش در درههای پنهان، سفری را آغاز کردیم.
She planned a three-day trek across the dense forest.
او یک سفر سهروزه در میان جنگل انبوه را برنامهریزی کرد.
پیادهروی طولانی، پیادهروی سخت
After a long trek in the woods, we finally reached the campsite.
پساز یک پیادهروی طولانی در جنگل، بالاخره به محل کمپینگ رسیدیم.
The trek through the mountains left us exhausted but exhilarated.
پیادهروی سخت در میان کوهها، ما را خسته اما شادمان کرد.
سفر (افریقای جنوبی) با گاری سفر کردن (که توسط گاو نر کشیده میشود)
The explorers trekked across the desert, facing extreme heat and sandstorms.
کاوشگران با گرمای شدید و طوفانهای شن در سراسر صحرا با گاری سفر کردند.
We decided to trek through South Africa, experiencing the countryside by ox wagon.
ما تصمیم گرفتیم در آفریقای جنوبی با گاری سفر کنیم و حومهی شهر را با گاری گاو تجربه کنیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «trek» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/trek