امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Trudge

trʌdʒ trʌdʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    trudged
  • شکل سوم:

    trudged
  • سوم‌شخص مفرد:

    trudges
  • وجه وصفی حال:

    trudging
  • شکل جمع:

    trudges

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive verb - intransitive C2
قدم آهسته، راهپیمایی بازحمت، باخستگی راه رفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- The old lady trudged across the snow.
- پیرزن از میان برف‌ها کشان‌کشان رد شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد trudge

  1. verb walk heavily
    Synonyms:
    clump drag oneself footslog hike lumber march plod plug along schlepp slog step stumble stump traipse tramp tread trek wade
    Antonyms:
    tiptoe

ارجاع به لغت trudge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trudge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trudge

لغات نزدیک trudge

پیشنهاد بهبود معانی