امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Balloon

bəˈluːn bəˈluːn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    ballooned
  • شکل سوم:

    ballooned
  • سوم‌شخص مفرد:

    balloons
  • وجه وصفی حال:

    ballooning
  • شکل جمع:

    balloons

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
بادکنک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- We bought a giant balloon to surprise our friend on her birthday.
- برای دوستمان یک بادکنک بزرگ خریدیم تا در روز تولدش او را غافلگیر کنیم.
- The balloon popped as soon as it touched the sharp edge of the tree branch.
- بادکنک به لبه‌ی تیز شاخه‌ی درخت برخورد کرد و ترکید.
noun countable
بالن، وسیله‌ای برای حمل‌ونقل هوایی
- The children were delighted to see the colorful balloon floating in the sky.
- کودکان از دیدن بالن رنگارنگ در آسمان خوشحال شدند.
- The balloon slowly ascended into the clouds.
- بالن به بالای ابرها رفت.
noun countable
پزشکی بالن، وسیله‌ای که برای باز کردن گرفتگی عروق به کار می‌رود link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده
noun countable
بالن، طرحی هندسی که اغلب در کارتون‌ها برای نشان دادن صحبت‌ها یا افکار افراد استفاده می‌شود
- The balloon in the cartoon showed the character's thoughts.
- بالن در کارتون افکار آن شخصیت را نشان می‌داد.
- the balloon above my favorite character's head
- بالن بالای سر شخصیت محبوبم
adjective
بالن‌مانند، بالن‌شکل
- a balloon sleeve
- آستین بالن‌شکل
- balloon archway
- راهروی بالن‌مانند
verb - intransitive
بسط یافتن، منبسط شدن، گسترش یافتن، پف کردن، بزرگ شدن، گشاد شدن، زیاد شدن
- Her skirt ballooned in the wind.
- دامن او در باد پف کرد.
- The budget deficit has ballooned.
- کسر بودجه به سرعت زیاد شده است.
verb - intransitive
با بالن پرواز کردن
verb - transitive
افزایش دادن، بالا بردن، زیاد کردن، توسعه دادن
- We can balloon the sales of our products by offering attractive discounts.
- با دادن تخفیف‌های جذاب می‌توانیم فروش محصولاتمان را افزایش دهیم.
- The company decided to balloon their sales figures by launching a new marketing campaign.
- شرکت تصمیم گرفت با راه‌اندازی یک کمپین بازاریابی جدید میزان فروش خود را افزایش دهد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد balloon

  1. noun inflated material or vehicle
    Synonyms:
    airship bladder blimp dirigible zeppelin
  1. verb billow out; bloat
    Synonyms:
    belly blow up bulge dilate distend enlarge expand inflate puff out swell

Collocations

  • balloon angioplasty

    (گشودن یا گشاد کردن شریان توسط بالون) رگ دشتاری به کمک بالون، آنژیوپلاستی توسط بالون

سوال‌های رایج balloon

معنی balloon به فارسی چی میشه؟

کلمه "balloon" به زبان انگلیسی به معنای "بادکنک" است و این واژه به اشیاء توخالی و انعطاف‌پذیری اشاره دارد که معمولاً از مواد لاستیکی یا پلاستیکی ساخته شده‌اند و می‌توانند با گاز یا هوا پر شوند. بادکنک‌ها به دلیل طراحی ساده و رنگارنگ خود، در مناسبت‌های مختلفی مانند جشن تولد، عروسی‌ها و مراسم‌های جشنواره‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرند.

معانی و کاربردها:

1. بادکنک: رایج‌ترین معنا. بادکنک‌ها معمولاً برای تزیین و جشن‌ها استفاده می‌شوند.

2. بادکنک هوایی: به نوعی از بادکنک که معمولاً با هلیوم پر می‌شود و به سمت بالا می‌رود.

3. بادکنک‌های گازدار: بادکنک‌هایی که با گازهایی غیر از هوا پر می‌شوند و به طور خاص در علم فیزیک و شیمی مورد مطالعه قرار می‌گیرند.

4. بادکنک‌های تبلیغاتی: شرکت‌ها و برندها اغلب از بادکنک‌ها برای تبلیغات خود استفاده می‌کنند.

5. بادکنک‌های پزشکی: در برخی از روش‌های پزشکی، بادکنک‌ها برای باز کردن عروق یا به عنوان ابزار در عمل‌های جراحی استفاده می‌شوند.

نکات جالب:

- تاریخچه: بادکنک‌ها به قرن ۱۸ میلادی برمی‌گردند و در ابتدا از پوست حیوانات ساخته می‌شدند. با پیشرفت فناوری و صنعت، مواد اولیه بادکنک‌ها تغییر کردند و به لاستیک و پلاستیک تبدیل شدند.

- انواع بادکنک: بادکنک‌ها در اشکال و اندازه‌های مختلف وجود دارند. از بادکنک‌های بزرگ برای تزیینات تا بادکنک‌های کوچک برای بازی و سرگرمی.

- هلیوم: بادکنک‌هایی که با هلیوم پر می‌شوند قادرند به سمت بالا پرواز کنند. هلیوم یک گاز غیرسمی و بی‌بو است که به بادکنک‌ها خاصیت شناور بودن می‌دهد.

- بادکنک‌های فانتزی: این بادکنک‌ها معمولاً به شکل شخصیت‌های کارتونی یا اشیاء خاص طراحی می‌شوند و به عنوان هدیه‌های ویژه مورد استفاده قرار می‌گیرند.

- استفاده در علم: بادکنک‌ها در آزمایش‌های علمی برای نشان دادن مفاهیم فیزیکی مانند فشار و حجم استفاده می‌شوند. مثلاً در آزمایش‌هایی که به بررسی رفتار گازها در دماهای مختلف می‌پردازند.

فعالیت‌های مرتبط:

- ساخت بادکنک‌های حیوانی: یکی از فعالیت‌های سرگرم‌کننده که با بادکنک‌ها انجام می‌شود، ساخت اشکال مختلف مانند حیوانات و اشیاء است. این فعالیت معمولاً در جشن‌ها و مهمانی‌ها مورد استقبال قرار می‌گیرد.

- بازی با بادکنک: بازی‌های مختلفی نیز با استفاده از بادکنک‌ها برگزار می‌شود که شامل پرتاب، نگه‌داشتن و یا حتی پین کردن بادکنک‌ها می‌شود.

ارجاع به لغت balloon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «balloon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/balloon

لغات نزدیک balloon

پیشنهاد بهبود معانی