شکل جمع:
bladdersکیسه، آبدان، مثانه، بادکنک، پیشابدان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He had a weak bladder and went to the bathroom often.
مثانهاش ضعیف بود و مرتب مستراح میرفت.
a football bladder
تویی توپ فوتبال
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bladder» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bladder