گذشتهی ساده:
dilatedشکل سوم:
dilatedسومشخص مفرد:
dilatesوجه وصفی حال:
dilatingاتساع دادن، گشاد کردن، بزرگ کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The pupil of the eye is able to dilate and contract.
مردمک چشم میتواند گشاد و تنگ شود.
Matter is dilated by heat.
ماده در اثر گرما منبسط میشود.
He dilates on themes of love and death.
او دربارهی عشق و مرگ وارد جزییات میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dilate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dilate