آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۸ آبان ۱۴۰۴

    Distend

    dɪˈstend dɪˈstend

    معنی distend | جمله با distend

    verb - transitive adverb

    بادکردن، بزرگ کردن، متورم شدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    malnourished children with distended bellies

    کودکان دچار سوء تغذیه با شکم‌های بیرون‌زده

    distended nostrils

    پشک‌های باد کرده، سوراخ‌های بزرگ دماغ

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a distended bladder

    مثانه‌ی متورم

    Her eyes distended with surprise.

    از شدت تعجب چشمانش بیرون زد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد distend

    1. verb bulge, swell
      Synonyms:
      increase expand enlarge inflate stretch widen augment amplify lengthen dilate balloon puff bloat distort
      Antonyms:
      shrink contract deflate fall cave in

    سوال‌های رایج distend

    معنی distend به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی distend در زبان فارسی به «متورم شدن»، «بزرگ شدن»، «باد کردن» یا «ورم کردن» ترجمه می‌شود.

    این فعل به فرایند یا حالتی اشاره دارد که در آن یک قسمت از بدن، اندام یا هر جسم دیگری به دلیل انبساط یا کشیده شدن بیش از حد، حجم و اندازه‌اش افزایش پیدا می‌کند. معمولاً این تورم به علت تجمع مایعات، گاز یا فشار داخلی رخ می‌دهد و می‌تواند در بخش‌های مختلف بدن مانند شکم، روده‌ها، ریه‌ها یا حتی رگ‌ها دیده شود.

    از نظر پزشکی، distend به حالتی گفته می‌شود که اندام یا بافتی به طور غیرطبیعی بزرگ یا باد کرده است. برای مثال، شکم ممکن است به دلیل تجمع گاز یا مایعات در روده‌ها یا فضای شکمی «متورم» شود. این وضعیت می‌تواند ناشی از بیماری‌ها، مشکلات گوارشی، عفونت‌ها یا آسیب‌های داخلی باشد و اغلب با احساس ناراحتی، درد یا فشار همراه است. پزشکان هنگام معاینه، تورم و distension را به عنوان نشانه‌ای مهم در تشخیص بیماری‌ها در نظر می‌گیرند.

    در زیست‌شناسی و فیزیولوژی، مفهوم distend به انبساط طبیعی یا غیرطبیعی بافت‌ها و اندام‌ها اشاره دارد. برای مثال، مثانه هنگام پر شدن با ادرار متورم (distended) می‌شود یا ریه‌ها در هنگام تنفس عمیق دچار انبساط می‌شوند. در این موارد، distension یک فرایند ضروری و طبیعی است که عملکرد ارگان‌ها را تضمین می‌کند. اما اگر این انبساط بیش از حد یا غیرطبیعی باشد، می‌تواند نشانه‌ی بیماری باشد.

    از لحاظ لغوی، distend از ریشه‌ی لاتین distendere به معنی «کشیدن از هم» یا «باز کردن» گرفته شده است. این ریشه معنایی به خوبی نشان می‌دهد که مفهوم اصلی این کلمه مربوط به افزایش حجم به واسطه کشش یا فشار است. در زبان انگلیسی، این فعل در متون پزشکی، علمی و حتی توصیفی به کار می‌رود تا تغییرات حجمی و شکل را توصیف کند.

    واژه‌ی distend بیانگر حالتی است که می‌تواند نشان‌دهنده‌ی شرایط فیزیولوژیکی مختلف، طبیعی یا غیرطبیعی باشد. درک دقیق این واژه و کاربردهای آن به ویژه در زمینه پزشکی، زیست‌شناسی و علوم مرتبط، به تشخیص به موقع و مراقبت بهتر از سلامت کمک می‌کند. شناخت distension و علل آن می‌تواند راهگشای پیشگیری و درمان بسیاری از مشکلات جسمانی باشد.

    ارجاع به لغت distend

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «distend» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/distend

    لغات نزدیک distend

    • - distemperate
    • - distemperature
    • - distend
    • - distensible
    • - distension
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.