آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آبان ۱۴۰۴

    Contained

    kənˈteɪnd kənˈteɪnd

    معنی contained | جمله با contained

    adjective

    محدودشده، مهارشده، آرام

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    The contained child sat quietly in the corner.

    کودک محدودشده آرام در گوشه‌ای نشسته بود.

    The contained anger in his eyes was evident, but he managed to keep his composure.

    خشم مهارشده در چشمانش مشهود بود اما توانست خون‌سردی‌اش را حفظ کند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج contained

    معنی contained به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «contained» در زبان فارسی به «محتوی» یا «دربرگیرنده» و یا در کاربرد دیگر «کنترل شده» یا «محدود شده» ترجمه می‌شود.

    این واژه به معنای چیزی است که در درون چیزی دیگر قرار دارد یا محدود به یک فضا است.

    در معنای کلی، «contained» به چیزی اطلاق می‌شود که در درون چیزی دیگر قرار گرفته یا در یک محفظه یا فضای خاص محدود شده است. این مفهوم می‌تواند شامل اشیاء فیزیکی باشد که در جایی محصور شده‌اند یا مفاهیم انتزاعی مانند احساسات، اطلاعات یا داده‌ها که در قالب یا چارچوب خاصی قرار دارند. برای مثال، زمانی که می‌گوییم «The liquid is contained in the bottle» یعنی مایع درون بطری قرار دارد و از آن خارج نمی‌شود.

    در کاربردهای مختلف، «contained» ممکن است به معنای «کنترل شده» یا «محدود شده» نیز باشد. به‌عنوان مثال، اگر بگوییم «The fire was contained quickly» یعنی آتش به‌سرعت مهار و کنترل شده است، به این معناست که آتش به طور مؤثری محدود شده و از گسترش آن جلوگیری شده است. این کاربرد نشان‌دهنده‌ی معنای «مدیریت و کنترل» است که در بسیاری از موقعیت‌های اضطراری یا عملیاتی مهم است.

    این واژه همچنین می‌تواند به‌عنوان صفت به‌کار رود. در این حالت، «contained» به چیزی اطلاق می‌شود که از پیش در محدوده‌ای مشخص قرار گرفته یا به‌طور مؤثر از بیرون رفتن یا پخش شدن آن جلوگیری شده است. مثلاً در جملاتی مانند «The contained explosion did not cause any further damage» می‌توانیم بگوییم که انفجار محدود شده و هیچ آسیب اضافی ایجاد نکرده است. این نشان‌دهنده‌ی مدیریت صحیح خطر یا بحران است.

    در سطح معنایی و مجازی نیز، «contained» به حالتی از کنترل یا محدودیت اشاره دارد. مثلاً وقتی گفته می‌شود «She was careful to keep her emotions contained» یعنی او مراقب بود که احساسات خود را تحت کنترل داشته باشد و اجازه ندهد که بیرون بریزند. در اینجا «contained» به معنای مهار یا نگه داشتن چیزی در درون است، بدون اینکه به بیرون سرایت کند.

    «contained» در معنای گسترده‌تری به وضعیت یا چیزی اشاره دارد که در چارچوبی مشخص یا به‌طور محدود قرار دارد. این واژه به‌ویژه زمانی که صحبت از کنترل، مدیریت، یا پیشگیری از گسترش چیزی می‌شود، کاربرد زیادی دارد. این کلمه به جنبه‌های مختلفی از زندگی روزمره، از جمله مدیریت بحران، روابط فردی، و حتی در علوم و فناوری اشاره دارد.

    ارجاع به لغت contained

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «contained» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/contained

    لغات نزدیک contained

    • - contain
    • - contain your excitement
    • - contained
    • - container
    • - container car
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    k keep your eyes peeled knack hindi concern hibernal high and mighty hilarious the outset reach out genuine interest genuine polluter intentionality belonging کشکول کوشک ساعد تهدیدآمیز تحکم تحکیم لحاف محفل ماسک معمول مطبوع مطبوعات مجزا محال محجر
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.