فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Contained

kənˈteɪnd kənˈteɪnd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

محدودشده، مهارشده، آرام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The contained child sat quietly in the corner.

کودک محدودشده آرام در گوشه‌ای نشسته بود.

The contained anger in his eyes was evident, but he managed to keep his composure.

خشم مهارشده در چشمانش مشهود بود اما توانست خون‌سردی‌اش را حفظ کند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت contained

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «contained» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/contained

لغات نزدیک contained

پیشنهاد بهبود معانی