محدودشده، مهارشده، آرام
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The contained child sat quietly in the corner.
کودک محدودشده آرام در گوشهای نشسته بود.
The contained anger in his eyes was evident, but he managed to keep his composure.
خشم مهارشده در چشمانش مشهود بود اما توانست خونسردیاش را حفظ کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «contained» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/contained