با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Hot Potato

hɑːtpəˈteɪˌtoʊ hɒtpəˈteɪtəʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

idiom noun countable informal
موضوع مناقشه‌برانگیز، مسئله‌ی پرکشمکش، موضوع جنجال‌برانگیز و دشوار
- The budget cuts became a hot potato that no one wanted to discuss at the meeting.
- کاهش بودجه به موضوع مناقشه‌برانگیزی تبدیل شده بود که هیچ‌کس نمی‌خواست در جلسه درباره‌ی آن صحبت کند.
- The controversial proposal was a hot potato that few of the committee members were willing to take on
- آن پیشنهاد بحث‌برانگیز مسئله‌ی پرکشمکشی بود که تعداد کمی از اعضای کمیته حاضر به پذیرفتن مسئولیت آن بودند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hot potato

  1. noun a problem, situation, etc. that is difficult to deal with and causes a lot of disagreement

ارجاع به لغت hot potato

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hot potato» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hot-potato

لغات نزدیک hot potato

پیشنهاد بهبود معانی