حالت غیرفعالی که در اثر وجود دو نیروی متعادل ایجاد گردد، وقفه، بیتکلیفی، دچار وقفه یا بیتکلیفی شدن، بنبست
بنبست
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a political deadlock
بنبست سیاسی
The negotiations have reached a deadlock.
مذاکرات به بنبست رسیده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «deadlock» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deadlock