آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۸ مهر ۱۴۰۳

    Dead End

    ˈdedˈend dedend

    شکل جمع:

    dead ends

    توضیحات:

    شکل نوشتاری این لغت در حالت صفت (adjective) و فعل (verb): dead-end

    معنی dead end | جمله با dead end

    adjective noun countable

    بن‌بست

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    She lives on a dead end alley.

    او در یک کوچه‌ی بن‌بست زندگی می‌کند.

    We reached a dead end at the end of the street.

    در انتهای خیابان به به بن‌بست رسیدیم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a dead-end street

    خیابان بن‌بست

    collocation noun

    مجازی بن‌بست (وضعیتی که در آن امیدی به پیشرفت وجود ندارد)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    The relationship had reached a dead end, with both partners realizing they were no longer compatible.

    رابطه به بن‌بست رسیده بود و هر دو طرف متوجه شدند که دیگر با هم سازگار نیستند.

    Despite their best efforts, the students found themselves at a dead end in their research, unable to find any more relevant information.

    علی‌رغم تلاش‌های فراوان، دانشجویان در تحقیقات خود به بن‌بست رسیدند و نتوانستند اطلاعات مرتبط بیشتری بیابند.

    adjective

    بدون آینده، بدون ترقی (کار و غیره)

    He has a dead-end job.

    شغلش آینده ندارد.

    The company's dead-end policies and lack of innovation led to its decline.

    سیاست‌های بدون ترقی و نوآوری نداشتن این شرکت منجر به افول آن شد.

    verb - intransitive

    به بن‌بست رسیدن

    The investigation dead-ended when they couldn't find any more leads.

    وقتی نتوانستند سرنخ دیگری پیدا کنند، تحقیقات به بن‌بست رسید.

    This road dead-ended halfway up the mountain.

    این جاده در نیمه‌ی راه کوه به بن بست رسید.

    adjective

    سرکش، تخس، یاغی، متمرد

    The dead-end teenagers were causing trouble at the park.

    نوجوانان سرکش در پارک مشکل ایجاد می‌کردند.

    The dead-end students disrupted the lecture by talking loudly and not paying attention.

    دانش‌آموزان متمرد با صحبت‌های بلند و بی‌توجهی، سخنرانی را مختل کردند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The dead-end employees constantly disregarded company rules and made the workplace chaotic.

    کارمندان یاغی دائماً قوانین شرکت را نادیده می‌گرفتند و محل کار را آشفته می‌کردند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد dead end

    1. noun cul-de-sac; deadlock
      Synonyms:
      obstacle road block corner impasse stalemate standoff stumbling block deadlock blind alley nowhere to turn catch-22 blank wall

    سوال‌های رایج dead end

    شکل جمع dead end چی میشه؟

    شکل جمع dead end در زبان انگلیسی dead ends است.

    ارجاع به لغت dead end

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «dead end» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dead-end-2

    لغات نزدیک dead end

    • - dead duck (or pigeon)
    • - dead easy
    • - dead end
    • - dead halt
    • - dead heat
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.