اتصال، الحاق، پیوستگی، مفصل، درزگاه، ربط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
at the juncture of three scientific fields
در مرز سه زمینهی دانش
He emphasizes the juncture of poetry and music.
او پیوستگی شعر و موسیقی را مورد تأکید قرار میدهد.
at this juncture in history
در این برهه از تاریخ
At this juncture in the negotiations we must all show patience and flexibility.
در این نقطهی حساس مذاکرات همهی ما باید صبر و انعطاف داشته باشیم.
juncture phoneme
درنگواژ، وندآوا
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «juncture» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/juncture