شکل جمع:
articulationsطرز بیان، (آواشناسی)(آوا) تولید
پیوند مفصلی، مفصل، بند
the articulations of the bones in man's hands
مفصلبندی استخوانهای دست انسان
The more he drank, the worse became his articulation.
هرچه بیشتر مشروب خورد شمردگی حرفهایش بدتر شد.
This poem is an articulation of his feelings.
این شعر گویای احساسات اوست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «articulation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/articulation