فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Artifact

ˈɑːrt̬əfækt ˈɑːtəfækt

شکل جمع:

artifacts

توضیحات:

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی artefact است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

ابزار، مصنوع، دست‌ساخته، شیء (به ویژه ابزار تاریخی و قدیمی)

The archaeologist carefully excavated the artifact from the dig site.

باستان‌شناس به‌دقت دست‌ساخته‌ی یافته‌شده از محل حفاری را کاوید.

The artifact was carefully cleaned and preserved.

آن شیء با دقت تمیز و نگهداری شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

gold and silver artifacts found in a prehistoric tomb

ابزار زرین و سیمین یافته‌شده در یک قبر ماقبل تاریخ

noun countable

پدیده‌ی مصنوعی، ساختگی، پدیده‌ی غیرواقعی، خطا (ناشی از تحقیق یا آزمایش)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The artifact was introduced during the data cleaning process.

این اثر مصنوعی در حین پاک‌سازی داده‌ها به وجود آمد.

The observed pattern might not be a real phenomenon but rather an artifact of the sampling bias.

الگوی مشاهده شده ممکن است پدیده‌ی واقعی نباشد، بلکه پدیده‌ای ناشی از سوگیری نمونه‌گیری باشد.

noun countable

خطا، نویز، اعوجاج، نقص، عیب (در داده‌ها یا تصویربرداری)

Researchers must distinguish real effects from statistical artifacts.

پژوهشگران باید بین اثرات واقعی و خطاهای آماری تفاوت قائل شوند.

This software reduces digital artifacts in scanned images.

این نرم‌افزار نویزهای دیجیتالی در تصاویر اسکن‌شده را کاهش می‌دهد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد artifact

  1. noun a man-made object taken as a whole
    Synonyms:
    artefact
    Antonyms:
    natural object

ارجاع به لغت artifact

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «artifact» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/artifact

لغات نزدیک artifact

پیشنهاد بهبود معانی