با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Artifact

ˈɑːrt̬əfækt ˈɑːtəfækt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    artifacts

توضیحات

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی artefact است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
ابزار، آلایه، محصول مصنوعی، مصنوع، دست‌ساخت، دست‌ساز، چیزی که توسط انسان ساخته شده است (به ویژه ابزار و ظروف و جنگ افزارهای انسان اولیه)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- gold and silver artifacts found in a prehistoric tomb
- ابزار زرین و سیمین یافته‌شده در یک قبر ماقبل تاریخ
- The archaeologist carefully excavated the artifact from the dig site.
- باستان‌شناس به دقت دست‌ساخت یافته‌شده از محل حفاری را کاوید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد artifact

  1. noun A man-made object taken as a whole
    Synonyms: artefact
    Antonyms: natural object

ارجاع به لغت artifact

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «artifact» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/artifact

لغات نزدیک artifact

پیشنهاد بهبود معانی