با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Miter

ˈmaɪt̬ər ˈmaɪtə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adverb
( mitre ) تاج، تاج اسقف
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد miter

  1. noun The surface of a beveled end of a piece where a miter joint is made
    Synonyms: mitre, miter-joint, mitre-joint
  2. noun A liturgical headdress worn by bishops on formal occasions
    Synonyms: mitre

ارجاع به لغت miter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «miter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/miter

لغات نزدیک miter

پیشنهاد بهبود معانی