جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Conjugation

ˌkɑːndʒəˈɡeɪʃn ˌkɒndʒəˈɡeɪʃn

معنی و نمونه‌جمله

(دستور زبان) صرف، پیوستگی، ترکیب، گشنگیری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

The conjugation of irregular verbs is difficult.

صرف فعل‌های بی‌قاعده مشکل است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد conjugation

noun the result of combining

Synonyms:

combination union uniting unity compound composite unification coupling pairing mating sexual union jointure heterogamy isogamy pollinization zygosis

noun the state of being joined together

Synonyms:

junction conjunction colligation

ارجاع به لغت conjugation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «conjugation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/conjugation

لغات نزدیک conjugation

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!