با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Stipulation

ˌstɪpjəˈleɪʃn ˌstɪpjəˈleɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun
تصریح، شرط ضمن عقد، ماده، قرارداد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun
قید، قرار، تصریح
- one of the contract's major stipulations
- یکی از الزامات عمده‌ی قرارداد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stipulation

  1. noun condition of agreement
    Synonyms: agreement, arrangement, circumscription, clause, contract, designation, engagement, fine print, limit, obligation, precondition, prerequisite, provision, proviso, qualification, requirement, reservation, restriction, settlement, sine qua non, small print, specification, string attached, term, terms
    Antonyms: implication, request, wish

ارجاع به لغت stipulation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stipulation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stipulation

لغات نزدیک stipulation

پیشنهاد بهبود معانی