امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Stipulation

ˌstɪpjəˈleɪʃn ˌstɪpjəˈleɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun
تصریح، شرط ضمن عقد، ماده، قرارداد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
noun
قید، قرار، تصریح
- one of the contract's major stipulations
- یکی از الزامات عمده‌ی قرارداد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stipulation

  1. noun condition of agreement
    Synonyms:
    agreement arrangement circumscription clause contract designation engagement fine print limit obligation precondition prerequisite provision proviso qualification requirement reservation restriction settlement sine qua non small print specification string attached term terms
    Antonyms:
    implication request wish

ارجاع به لغت stipulation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stipulation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stipulation

لغات نزدیک stipulation

پیشنهاد بهبود معانی