امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Fortuity

    fɔːrˈtuːɪtiː fɔːˈtjuːɪtɪ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun
    اتفاق، تصادف، قضا وقدر، شانس، اقبال، حادثه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد fortuity

    1. noun An unexpected random event
      Synonyms:
      accident chance fluke hap happenchance happenstance hazard stroke chance event
    1. noun The quality shared by random, unintended, or unpredictable events or this quality regarded as the cause of such events
      Synonyms:
      chance fortuitousness fortune hap hazard luck

    ارجاع به لغت fortuity

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «fortuity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fortuity

    لغات نزدیک fortuity

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return