آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۹ مرداد ۱۴۰۴

    Presumptive

    prɪˈzʌmptɪv prɪˈzʌmptɪv

    معنی presumptive | جمله با presumptive

    adjective

    گستاخ، جسور، فرضی، احتمالی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    an heir presumptive

    وارث احتمالی

    presumptive evidence

    قراین احتمالی، اماره

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد presumptive

    1. adjective based on probability or presumption
      Synonyms:
      probable likely presumable assumptive prospective
    1. adjective probable
      Synonyms:
      possible circumstantial
    1. adjective presumed to be true, real, or genuine, especially on inconclusive grounds
      Synonyms:
      supposed hypothetical suppositional conjectural inferential hypothetic supposititious suppositive suppositious

    سوال‌های رایج presumptive

    معنی presumptive به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «presumptive» در زبان فارسی به «فرضی» یا «محتمل» ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «فرضی» به چیزی اشاره دارد که بر اساس شواهد، نشانه‌ها یا پیش‌فرض‌ها قابل تصور است، اما هنوز به طور قطعی تأیید نشده است. در واقع، presumptive حالتی را توصیف می‌کند که چیزی به عنوان یک احتمال منطقی در نظر گرفته می‌شود و ممکن است در آینده با شواهد جدید مورد تأیید یا رد قرار گیرد. این واژه در مباحث علمی، پزشکی، قانونی و پژوهشی کاربرد فراوان دارد و به تمایز بین داده‌ها یا نتیجه‌های قطعی و موارد محتمل کمک می‌کند.

    در پزشکی، اصطلاح presumptive برای تشخیص‌ها یا علائمی استفاده می‌شود که بر اساس مشاهده‌های اولیه یا نشانه‌های غیرقطعی مطرح می‌شوند. برای مثال، وقتی گفته می‌شود «تشخیص اولیه‌ی بیماری به صورت فرضی است»، منظور این است که بر اساس علائم مشاهده شده احتمال بیماری وجود دارد، اما نیاز به آزمایش‌ها و بررسی‌های دقیق‌تر برای تأیید آن وجود دارد. این کاربرد به پزشکان امکان می‌دهد که تصمیمات درمانی محتاطانه و مرحله‌به‌مرحله اتخاذ کنند.

    در مباحث قانونی یا تحقیقاتی نیز presumptive به شواهد یا فرضیات اولیه اشاره دارد که ممکن است مسیر تحقیق را مشخص کند. برای مثال، در تحقیقات علمی، یک نتیجه‌ی presumptive می‌تواند پایه‌ی مطالعات بعدی باشد و به پژوهشگران کمک کند تا آزمایش‌ها یا بررسی‌های تکمیلی خود را برنامه‌ریزی کنند. این رویکرد اهمیت ویژه‌ای در ایجاد چارچوب منطقی و جلوگیری از نتیجه‌گیری‌های پیش‌ازموعد دارد.

    در زندگی روزمره نیز presumptive به حالتی اشاره دارد که بر اساس نشانه‌ها یا اطلاعات موجود، فرضیاتی قابل قبول به نظر می‌رسند. برای مثال، اگر کسی وارد اتاق خالی شود و ببیند چراغ روشن است، ممکن است به صورت presumptive فرض کند که کسی در اتاق حضور دارد. این نوع تحلیل‌های محتاطانه به ما امکان می‌دهد تا با عدم قطعیت‌ها به شکل منطقی و هوشمندانه مواجه شویم و تصمیمات خود را بر پایه‌ی شواهد اولیه اتخاذ کنیم.

    «presumptive» یا «فرضی» مفهومی است که بر احتمال و فرضیات منطقی تأکید دارد و نشان می‌دهد که بسیاری از برداشت‌ها و ارزیابی‌ها در شرایط عدم قطعیت شکل می‌گیرند. شناخت این مفهوم به ما کمک می‌کند تا در تحلیل‌ها، تصمیم‌گیری‌ها و پیش‌بینی‌ها، دقت، احتیاط و رعایت سلسله‌مراتب منطقی را رعایت کنیم و تفاوت میان فرضیات محتمل و حقایق قطعی را درک کنیم.

    ارجاع به لغت presumptive

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «presumptive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/presumptive

    لغات نزدیک presumptive

    • - presuming
    • - presumption
    • - presumptive
    • - presumptuous
    • - presumptuously
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.