با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Presumptive

prɪˈzʌmptɪv prɪˈzʌmptɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
گستاخ، جسور، فرضی، احتمالی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- an heir presumptive
- وارث احتمالی
- presumptive evidence
- قراین احتمالی، اماره
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد presumptive

  1. adjective Based on probability or presumption
    Synonyms: likely, assumptive, presumable, probable, prospective
  2. adjective Probable
    Synonyms: circumstantial, possible
  3. adjective Presumed to be true, real, or genuine, especially on inconclusive grounds
    Synonyms: conjectural, hypothetic, hypothetical, inferential, supposed, suppositional, suppositious, supposititious, suppositive

ارجاع به لغت presumptive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «presumptive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/presumptive

لغات نزدیک presumptive

پیشنهاد بهبود معانی