امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Concurrently

kənˈkɝːntli kənˈkʌrəntli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
به‌طور هم‌زمان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد concurrently

  1. adverb Overlapping in duration
    Synonyms:
    at-the-same-time
  1. adverb At the same time
    Synonyms:
    simultaneously synchronously together

لغات هم‌خانواده concurrently

  • adverb
    concurrently

ارجاع به لغت concurrently

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «concurrently» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/concurrently

لغات نزدیک concurrently

پیشنهاد بهبود معانی