آخرین به‌روزرسانی:

Synthesize

ˈsɪnθɪsaɪz ˈsɪnθɪsaɪz

گذشته‌ی ساده:

synthesized

شکل سوم:

synthesized

سوم‌شخص مفرد:

synthesizes

وجه وصفی حال:

synthesizing

توضیحات:

در انگلیسی بریتانیایی معمولاً به‌جای synthesize از synthesise استفاده می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

شیمی ترکیب کردن، ساختن، سنتز کردن، تولید کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی

مشاهده

They plan to synthesize a novel drug to combat the disease.

آن‌ها قصد دارند داروی جدیدی برای مبارزه با این بیماری بسازند.

Chemists synthesize complex molecules from simpler precursors.

شیمی‌دان‌ها مولکول‌های پیچیده را از پیش‌سازهای ساده‌تر سنتز می‌کنند.

verb - intransitive verb - transitive

آمیختن، ترکیب کردن یا شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Artists often synthesize different styles to create unique masterpieces.

هنرمندان اغلب سبک‌های مختلف را برای خلق شاهکارهای منحصربه‌فرد ترکیب می‌کنند.

The scientist aims to synthesize the findings from various studies into a comprehensive report.

هدف این دانشمند این است که یافته‌های مطالعات مختلف را در گزارشی جامع ترکیب کند.

verb - transitive

موسیقی (صدا) (به‌صورت الکتریکی) تولید کردن

The musician will synthesize new sounds using advanced software.

نوازنده صداهای جدید را با استفاده از نرم‌افزارهای پیشرفته تولید می‌کند.

She learned to synthesize unique audio effects for her latest track.

او یاد گرفت که جلوه‌های صوتی منحصربه‌فردی را برای آخرین آهنگ خود تولید کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد synthesize

  1. verb combine; make whole
    Synonyms:
    unify integrate incorporate combine blend harmonize arrange manufacture orchestrate amalgamate symphonize
    Antonyms:
    divide separate

ارجاع به لغت synthesize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «synthesize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/synthesize

لغات نزدیک synthesize

پیشنهاد بهبود معانی