با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Parole

pəˈroʊl pəˈrəʊl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    paroles

معنی و نمونه‌جمله

  • noun verb - transitive
    قول شرف، قول مردانه، آزادی زندانیان و اسرا به قید قول شرف، به قید قول شرف آزادساختن، قول شرف داده (درمورد زندانی و اسیر)، عفو مشروط
    • - He will be on parole for two more years.
    • - آزادی او تا دو سال دیگر به قید التزام خواهد بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد parole

  1. verb To set loose
    Synonyms: discharge, pardon, liberate
  2. noun A secret word or phrase known only to a restricted group
    Synonyms: word, password, watchword, countersign, word of honor

Collocations

  • on parole

    آزاد به قید التزام

ارجاع به لغت parole

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «parole» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/parole

لغات نزدیک parole

پیشنهاد بهبود معانی