آخرین به‌روزرسانی:

Password

ˈpæswɜːrd ˈpɑːswɜːd

شکل جمع:

passwords

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1

گذرواژه، کلمه‌ی عبور، رمز عبور، پسورد

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

I forgot my password and had to reset it.

گذرواژه‌ام را فراموش کردم و مجبور شدم آن را ریست کنم.

Please remember to change your password regularly for better security.

لطفا به خاطر داشته باشید که برای امنیت بهتر کلمه‌ی عبور خود را به طور مرتب تغییر دهید.

noun countable

اسم رمز، اسم شب (برای عبور از نگهبانی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The security guard asked for my password before allowing me to enter the building.

نگهبان قبل از اینکه اجازه‌ی ورود به ساختمان را بدهد، اسم رمز من را خواست.

She whispered the password to her friend so that no one else could hear.

اسم شب را برای دوستش زمزمه کرد تا کسی آن را نشنود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد password

  1. noun secret word given for entry
    Synonyms:
    word key signal watchword countersign identification phrase ticket key word open sesame parole

سوال‌های رایج password

معنی password به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی password در زبان فارسی به «گذرواژه» یا «رمز عبور» ترجمه می‌شود.

رمز عبور یا گذرواژه، یکی از مهم‌ترین ابزارهای امنیتی در دنیای دیجیتال و فضای مجازی است. این واژه به رشته‌ای از حروف، اعداد، یا نمادها اطلاق می‌شود که برای احراز هویت کاربران در سامانه‌ها، وب‌سایت‌ها، نرم‌افزارها یا دستگاه‌های الکترونیکی به کار می‌رود. هدف از استفاده‌ی گذرواژه، جلوگیری از دسترسی غیرمجاز به اطلاعات یا منابع حساس است؛ به عبارت دیگر، password به‌منزله‌ی کلیدی است که فقط افراد مجاز می‌توانند با آن قفل ورود به یک سیستم را باز کنند.

در حوزه‌ی امنیت سایبری، انتخاب گذرواژه‌ی مناسب یکی از ابتدایی‌ترین و در عین حال حیاتی‌ترین اقدامات برای محافظت از اطلاعات شخصی، مالی یا سازمانی است. رمز عبورهای ضعیف، ساده یا تکراری، از جمله مهم‌ترین دلایل نفوذ هکرها به حساب‌های کاربری هستند. برای مثال، استفاده از گذرواژه‌هایی مانند «123456» یا «password» به‌شدت پرخطر است، چرا که حدس زدن آن‌ها برای مهاجمان بسیار آسان است. بنابراین، توصیه می‌شود گذرواژه‌ها پیچیده، شامل ترکیبی از حروف بزرگ و کوچک، اعداد و نمادها باشند و در فواصل زمانی معین تغییر داده شوند.

افزون بر این، با گسترش فناوری، روش‌های جایگزین یا تکمیلی برای رمز عبور نیز به وجود آمده‌اند. نمونه‌هایی مانند احراز هویت دو مرحله‌ای (2FA)، استفاده از اثر انگشت، تشخیص چهره یا کلیدهای امنیتی سخت‌افزاری همگی تلاش‌هایی برای ارتقاء امنیت فراتر از گذرواژه‌های سنتی هستند. با این حال، همچنان گذرواژه‌ها پایه‌ی اصلی بسیاری از سیستم‌های امنیتی را تشکیل می‌دهند.

از نظر فرهنگی، واژه‌ی password نمادی از مرز میان فضای «خصوصی» و «عمومی» شده است. در زندگی روزمره، ما رمز عبور را با مفهوم «مالکیت دیجیتال» پیوند می‌دهیم: چه برای ورود به گوشی تلفن، رایانه شخصی، ایمیل، حساب بانکی، شبکه‌های اجتماعی یا حتی دسترسی به وای‌فای. در نتیجه، مراقبت از رمز عبور نه‌تنها جنبه‌ی فنی، بلکه بُعدی شخصی و حتی اخلاقی یافته است.

در زبان فارسی، گرچه معادل رسمی واژه‌ی password «گذرواژه» است، اما در محاوره و حتی بسیاری از متون رسمی، هنوز هم «رمز عبور» کاربرد فراوانی دارد. این دو معادل از نظر معنایی تفاوت چندانی ندارند و بسته به سبک نگارش یا سلیقه‌ی نویسنده، قابل جایگزینی هستند.

ارجاع به لغت password

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «password» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/password

لغات نزدیک password

پیشنهاد بهبود معانی