آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۷ خرداد ۱۴۰۴

    Password

    ˈpæswɜːrd ˈpɑːswɜːd

    شکل جمع:

    passwords

    معنی password | جمله با password

    noun countable B1

    گذرواژه، کلمه‌ی عبور، رمز عبور، پسورد

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    I forgot my password and had to reset it.

    گذرواژه‌ام را فراموش کردم و مجبور شدم آن را ریست کنم.

    Please remember to change your password regularly for better security.

    لطفا به خاطر داشته باشید که برای امنیت بهتر کلمه‌ی عبور خود را به طور مرتب تغییر دهید.

    noun countable

    اسم رمز، اسم شب (برای عبور از نگهبانی)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    The security guard asked for my password before allowing me to enter the building.

    نگهبان قبل از اینکه اجازه‌ی ورود به ساختمان را بدهد، اسم رمز من را خواست.

    She whispered the password to her friend so that no one else could hear.

    اسم شب را برای دوستش زمزمه کرد تا کسی آن را نشنود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد password

    1. noun secret word given for entry
      Synonyms:
      word key signal watchword countersign identification phrase ticket key word open sesame parole

    سوال‌های رایج password

    معنی password به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی password در زبان فارسی به «گذرواژه» یا «رمز عبور» ترجمه می‌شود.

    رمز عبور یا گذرواژه، یکی از مهم‌ترین ابزارهای امنیتی در دنیای دیجیتال و فضای مجازی است. این واژه به رشته‌ای از حروف، اعداد، یا نمادها اطلاق می‌شود که برای احراز هویت کاربران در سامانه‌ها، وب‌سایت‌ها، نرم‌افزارها یا دستگاه‌های الکترونیکی به کار می‌رود. هدف از استفاده‌ی گذرواژه، جلوگیری از دسترسی غیرمجاز به اطلاعات یا منابع حساس است؛ به عبارت دیگر، password به‌منزله‌ی کلیدی است که فقط افراد مجاز می‌توانند با آن قفل ورود به یک سیستم را باز کنند.

    در حوزه‌ی امنیت سایبری، انتخاب گذرواژه‌ی مناسب یکی از ابتدایی‌ترین و در عین حال حیاتی‌ترین اقدامات برای محافظت از اطلاعات شخصی، مالی یا سازمانی است. رمز عبورهای ضعیف، ساده یا تکراری، از جمله مهم‌ترین دلایل نفوذ هکرها به حساب‌های کاربری هستند. برای مثال، استفاده از گذرواژه‌هایی مانند «123456» یا «password» به‌شدت پرخطر است، چرا که حدس زدن آن‌ها برای مهاجمان بسیار آسان است. بنابراین، توصیه می‌شود گذرواژه‌ها پیچیده، شامل ترکیبی از حروف بزرگ و کوچک، اعداد و نمادها باشند و در فواصل زمانی معین تغییر داده شوند.

    افزون بر این، با گسترش فناوری، روش‌های جایگزین یا تکمیلی برای رمز عبور نیز به وجود آمده‌اند. نمونه‌هایی مانند احراز هویت دو مرحله‌ای (2FA)، استفاده از اثر انگشت، تشخیص چهره یا کلیدهای امنیتی سخت‌افزاری همگی تلاش‌هایی برای ارتقاء امنیت فراتر از گذرواژه‌های سنتی هستند. با این حال، همچنان گذرواژه‌ها پایه‌ی اصلی بسیاری از سیستم‌های امنیتی را تشکیل می‌دهند.

    از نظر فرهنگی، واژه‌ی password نمادی از مرز میان فضای «خصوصی» و «عمومی» شده است. در زندگی روزمره، ما رمز عبور را با مفهوم «مالکیت دیجیتال» پیوند می‌دهیم: چه برای ورود به گوشی تلفن، رایانه شخصی، ایمیل، حساب بانکی، شبکه‌های اجتماعی یا حتی دسترسی به وای‌فای. در نتیجه، مراقبت از رمز عبور نه‌تنها جنبه‌ی فنی، بلکه بُعدی شخصی و حتی اخلاقی یافته است.

    در زبان فارسی، گرچه معادل رسمی واژه‌ی password «گذرواژه» است، اما در محاوره و حتی بسیاری از متون رسمی، هنوز هم «رمز عبور» کاربرد فراوانی دارد. این دو معادل از نظر معنایی تفاوت چندانی ندارند و بسته به سبک نگارش یا سلیقه‌ی نویسنده، قابل جایگزینی هستند.

    شکل جمع password چی میشه؟

    شکل جمع password در زبان انگلیسی passwords است.

    ارجاع به لغت password

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «password» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/password

    لغات نزدیک password

    • - passport control
    • - passport office
    • - password
    • - past
    • - past continuous
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.