سفر محل کنترل گذرنامه، جایگاه کنترل پاسپورت
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی سفر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
After landing, we headed straight to passport control.
پساز فرود، مستقیم به سمت جایگاه کنترل پاسپورت حرکت کردیم.
I always double-check my documents before reaching passport control.
همیشه قبلاز رسیدن به محل کنترل گذرنامه، اسنادم را بازبینی میکنم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «passport control» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/passport-control