شکل جمع:
identificationsمخفف: ID
شناسایی، تعیین هویت
The identification of half-burned bodies took a long time.
شناسایی اجساد نیمهسوخته مدتها طول کشید.
The forensic team used fingerprint identification to solve the crime.
تیم پزشکی قانونی برای حل این جنایت از شناسایی اثر انگشت استفاده کرد.
وسیلهی شناسایی (مانند شناسنامه یا گواهینامهی رانندگی)، مدرک شناسایی، سند هویتی، اوراق هویت، کارت شناسایی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Proper identification is required when traveling internationally.
هنگام سفرهای بینالمللی نیاز به کارت شناسایی مناسب است.
A driver's license is accepted as identification.
گواهینامهی رانندگی بهعنوان سند هویتی موردقبول است.
همانندسازی، یکیانگاری، همخوانی، همذاتپنداری
the identification of money with power
یکیانگاری پول و قدرت
Her identification with the feminist movement was evident in her passionate speeches.
همذاتپنداری او با جنبش فمینیستی در سخنرانیهای پرشور او مشهود بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «identification» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/identification