فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Identification

aɪˌdentɪfɪˈkeɪʃn aɪˌdentɪfɪˈkeɪʃn

شکل جمع:

identifications

توضیحات:

مخفف: ID

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B2

شناسایی، تعیین هویت

The identification of half-burned bodies took a long time.

شناسایی اجساد نیمه‌سوخته مدت‌ها طول کشید.

The forensic team used fingerprint identification to solve the crime.

تیم پزشکی قانونی برای حل این جنایت از شناسایی اثر انگشت استفاده کرد.

noun uncountable A2

وسیله‌ی شناسایی (مانند شناسنامه یا گواهینامه‌ی رانندگی)، مدرک شناسایی، سند هویتی، اوراق هویت، کارت شناسایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Proper identification is required when traveling internationally.

هنگام سفرهای بین‌المللی نیاز به کارت شناسایی مناسب است.

A driver's license is accepted as identification.

گواهینامه‌ی رانندگی به‌عنوان سند هویتی مورد‌قبول است.

noun uncountable

همانندسازی، یکی‌انگاری، هم‌خوانی، هم‌ذات‌پنداری

the identification of money with power

یکی‌انگاری پول و قدرت

Her identification with the feminist movement was evident in her passionate speeches.

هم‌ذات‌پنداری او با جنبش فمینیستی در سخنرانی‌های پرشور او مشهود بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد identification

  1. noun labeling; means of labeling
    Synonyms:
    ID tag naming labeling description recognition badge papers passport credentials cataloging classifying establishment bracelet identity bracelet dog tag letter of introduction letter of recommendation testimony assimilation apperception

لغات هم‌خانواده identification

ارجاع به لغت identification

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «identification» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/identification

لغات نزدیک identification

پیشنهاد بهبود معانی