گذشتهی ساده:
identifiedشکل سوم:
identifiedسومشخص مفرد:
identifiesوجه وصفی حال:
identifyingشناسایی کردن، مورد شناسایی قرار دادن، تعیین هویت کردن، تشخیص دادن، شناختن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
Two of the burned bodies could not be identified.
دو تا از جسدهای سوخته را نمیشد شناسایی کرد.
Each animal can identify the sounds of its own species.
هر جانوری میتواند آوای همنوع خود را تشخیص دهد.
Can you identify every child in this photograph?
آیا میتوانید هر یک از بچههایی را که در این عکس هستند شناسایی کنید؟
شناساندن، مشخص کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This card will identify you as a club member.
این کارت شما را به عنوان عضو باشگاه مشخص میکند.
He identified four major issues.
او چهار مطلب اصلی را مشخص کرد.
(روانکاوی) یکی انگاشتن، همانند ساختن
(ریاضی) همانند کردن، همانیدن، یکی گرفتن
(با with) همانند پنداشتن، یکی پنداشتن، همسان کردن، همانند کردن، برابر دانستن، تداعی کردن، احساس همدردی کردن با، همخوانی کردن با
He tried to identify socialism with justice.
او کوشید که سوسیالیسم را با عدالت یکی قلمداد کند.
Wealth cannot be identified with happiness.
ثروت را نمیتوان با خوشی یکی دانست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «identify» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/identify