گذشتهی ساده:
apedشکل سوم:
apedسومشخص مفرد:
apesوجه وصفی حال:
apingشکل جمع:
apesکَپی (میمون بیدم مانند اورانگوتان، گوریل، شامپانزه و...)
Scientists study apes to understand more about human evolution.
دانشمندان برای درک بیشتر در مورد تکامل انسان به مطالعهی کپیها میپردازند.
The zoo has a special enclosure for the endangered ape species.
باغوحش، محوطهی ویژهای برای گونههای میمون درحال انقراض دارد.
عامیانه ادای کسی را درآوردن، تقلید کردن (معمولاً بهصورت ناموفق و بد)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He always apes his teacher.
او همیشه ادای معلمش را در میآورد.
She aped her friend's mannerisms, but it came off as awkward.
او حرکات دوستانش را تقلید کرد، اما نتیجه مضحک بود.
The artist aped the famous painter's style without understanding its depth.
هنرمند، سبک نقاش معروف را بدون درک عمق آن تقلید کرد.
1- دیوانه شدن 2- هیجانزده شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ape» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ape