فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Parrot

ˈpærət ˈpærət

گذشته‌ی ساده:

parroted

شکل سوم:

parroted

سوم‌شخص مفرد:

parrots

وجه وصفی حال:

parroting

شکل جمع:

parrots

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1

جانورشناسی طوطی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

The parrot perched on the branch.

طوطی روی شاخه نشست.

She trained her parrot to say a few simple phrases.

به طوطی‌اش یاد داد چند عبارت ساده را بگوید.

verb - transitive

طوطی‌وار گفتن، تکرار کردن (مثل طوطی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The students would often parrot their professor's lectures word for word

دانشجویان سخنرانی‌های استاد خود را اغلب کلمه‌به‌کلمه طوطی‌وار می‌گفتند.

He would parrot his friend's opinions.

او نظرات دوستش را مثل طوطی تکرار می‌کرد.

adjective noun countable

تقلیدگر، مقلد (شخص)

The parrot repeated everything the professor said during the lecture.

تقلیدگر تمام حرف‌های استاد در طول سخنرانی را تکرار کرد.

The parrot journalist repeated the same talking points as his favorite politician without question.

روزنامه‌نگار مقلد همان صحبت‌های سیاستمدار محبوبش را بدون پرسش تکرار کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد parrot

  1. verb repeat
    Synonyms:
    copy imitate mimic echo reiterate recite quote ape mime copycat chant

ارجاع به لغت parrot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «parrot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/parrot

لغات نزدیک parrot

پیشنهاد بهبود معانی