گذشتهی ساده:
parriedشکل سوم:
parriedسومشخص مفرد:
parriesوجه وصفی حال:
parryingشکل جمع:
parriesدفع کردن حمله حریف، دور کردن، دفع حمله، دورسازی، طفره رفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
With his dagger he parried the blow from the thief's sword.
با خنجر خود ضربهی شمشیر دزد را دفع کرد.
She parried all their questions with skill.
او با مهارت زیاد از پاسخدادن به همهی سؤالات آنها طفره رفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «parry» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/parry