گذشتهی ساده:
forestalledشکل سوم:
forestalledسومشخص مفرد:
forestallsوجه وصفی حال:
forestallingپیشدستی کردن بر، پیش جستن بر، پیش افتادن، ممانعت کردن، کمین، کمینگاه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They wanted to attack us, but we forestalled them by attacking first.
آنها میخواستند به ما حمله کنند؛ ولی ما پیشدستی کردیم و اول به آنها حمله کردیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «forestall» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/forestall