با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Preoccupy

-ˈɑːkjuː- priːˈɒkjəpaɪ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    preoccupied
  • شکل سوم:

    preoccupied
  • سوم‌شخص مفرد:

    preoccupies
  • وجه وصفی حال:

    preoccupying

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
از پیش اشغال یا تصرف کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- He can't do anything else, because thoughts of marriage have lately preoccupied him.
- کار دیگری از او ساخته نیست؛ چون اخیراً فکر و ذکرش ازدواج شده است.
- Financial worries preoccupied her during the whole trip.
- در تمام مدت سفر نگرانی‌های مالی فکر او را به خود معطوف کرده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد preoccupy

  1. verb To occupy the full attention of
    Synonyms: absorb, consume, engross, immerse, monopolize
  2. verb To occupy completely the mind or attention of; engross.
    Synonyms: engross

ارجاع به لغت preoccupy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «preoccupy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/preoccupy

لغات نزدیک preoccupy

پیشنهاد بهبود معانی