فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Reiterate

riːˈɪtəreɪt riːˈɪtəreɪt

گذشته‌ی ساده:

reiterated

شکل سوم:

reiterated

سوم‌شخص مفرد:

reiterates

وجه وصفی حال:

reiterating

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive

تکرار کردن، تصریح کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

We reiterated our readiness for talks.

ما آمادگی خود را برای مذاکرات تأکید کردیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reiterate

  1. verb say or do again
    Synonyms:
    repeat say again restate recap rehash retell renew reprise echo iterate recapitulate go over again double-check recheck play back ditto resay come again ingeminate rewarn
    Antonyms:
    take back

ارجاع به لغت reiterate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reiterate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reiterate

لغات نزدیک reiterate

پیشنهاد بهبود معانی