Reiteration

riˌɪtəˈreɪʃn̩ ri:ˌɪtəˈreɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    reiterations

معنی

تصریح، تکرار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reiteration

  1. noun The act or process of repeating
    Synonyms: repetition, restatement, iteration, recapitulation, reduplication, redundancy

ارجاع به لغت reiteration

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reiteration» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reiteration

لغات نزدیک reiteration

پیشنهاد بهبود معانی