آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Ingeminate

ɪnˈdʒemɪˌneɪt ɪnˈdʒemɪneɪt

گذشته‌ی ساده:

ingeminated

شکل سوم:

ingeminated

سوم‌شخص مفرد:

ingeminates

وجه وصفی حال:

ingeminating

معنی ingeminate | جمله با ingeminate

verb - transitive

بازگو کردن، تکرار کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

She ingeminated her request politely until they agreed.

او درخواستش را به‌طور مؤدبانه چندین بار تکرار کرد تا آن‌ها موافقت کردند.

The author ingeminated the key points in the conclusion to reinforce the message.

نویسنده، نکات کلیدی را دوباره بیان کرد تا پیام را تقویت کند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد ingeminate

  1. verb to say, state, or perform again
    Synonyms:

ارجاع به لغت ingeminate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ingeminate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ingeminate

لغات نزدیک ingeminate

پیشنهاد بهبود معانی