Restate

ˌriːˈsteɪt ˌriːˈsteɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
مجدداً بیان کردن، تصریح کردن، باز گفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد restate

  1. verb To state again
    Synonyms: reiterate, iterate, repeat, ingeminate, retell
  2. verb To express the meaning of in other, especially simpler, words
    Synonyms: paraphrase, render, rephrase, reword, translate
  3. verb To state again or in a new form.
    Synonyms: repeat

ارجاع به لغت restate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «restate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/restate

لغات نزدیک restate

پیشنهاد بهبود معانی