۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Recapitulate

ˌriːkəˈpɪtʃəleɪt ˌriːkəˈpɪtʃəleɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    recapitulated
  • شکل سوم:

    recapitulated
  • سوم‌شخص مفرد:

    recapitulates
  • وجه وصفی حال:

    recapitulating

معنی

verb - transitive adverb
رئوس مطالب را تکرار کردن، (زیست‌شناسی) صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد recapitulate

  1. verb go over something again
    Synonyms:
    repeat restate recap reiterate review summarize rephrase reword recount paraphrase run through again run over rehash outline go over same ground go the same round replay epitomize sum up
    Antonyms:
    take back

ارجاع به لغت recapitulate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «recapitulate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/recapitulate

لغات نزدیک recapitulate

پیشنهاد بهبود معانی