گذشتهی ساده:
quotedشکل سوم:
quotedسومشخص مفرد:
quotesوجه وصفی حال:
quotingشکل جمع:
quotesاستناد، نقلقول، نقل کردن، از زبان کسی نقل کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
to quote Ferdowsi
بازگویه کردن فردوسی
He quoted two passages from the Bible.
او دو قطعه از انجیل را نقلقول کرد.
Don't quote me on that.
از زبان من نقل نکن، از من نشنیده بگیر.
She is quoted as saying...
ازش نقل میکنند که گفته است...، میگویند که گفته است...، نقل است که گفته است...
نقل قول کردن، بازگویه کردن، واگویه کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Please don't quote what I said!
لطفاً آنچه را که گفتم بازگو نکن!
اقتصاد قیمت سهام (و غیره) را ذکر کردن، مظنه دادن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «quote» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/quote