مایه خنده، مضحکه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Empty boasts made him the laughing stock of his colleagues.
لافهای پوچ، او را مضحکهی همکارانش کرد.
Another performance like that and this team will be the laughing stock of the league.
اگر یک بار دیگر چنین بازیای انجام دهند، تیمشان مضحکهی لیگ میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «laughingstock» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/laughingstock