با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Indignity

ɪnˈdɪɡnəti ɪnˈdɪɡnəti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
هتک آبرو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The prisoners suffered many indignities.
- زندانیان متحمل توهین‌های فراوانی شدند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد indignity

  1. noun embarrassment, humiliation
    Synonyms: abuse, affront, backhanded compliment, contumely, discourtesy, dishonor, disrespect, grievance, injury, injustice, insult, obloquy, opprobrium, outrage, put-down, reproach, slap, slight, slur, snub, take-down, taunt
    Antonyms: dignity, esteem, honor, regard, respect

ارجاع به لغت indignity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «indignity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/indignity

لغات نزدیک indignity

پیشنهاد بهبود معانی