به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Dereliction

ˌderəˈlɪkʃn ˌderəˈlɪkʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    ترک، رهاسازی، فتور و سستی
    • - The building is now in a state of dereliction.
    • - اکنون ساختمان به حالت متروکه درآمده است.
    • - dereliction of duty
    • - کوتاهی در انجام وظیفه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد dereliction

  1. noun abandonment
    Synonyms: forsaking, desolation, relinquishment, desertion
  2. noun delinquency
    Synonyms: negligence, evasion, nonperformance, carelessness

ارجاع به لغت dereliction

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dereliction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dereliction

لغات نزدیک dereliction

پیشنهاد بهبود معانی