گذشتهی ساده:
kiddedشکل سوم:
kiddedسومشخص مفرد:
kidsوجه وصفی حال:
kiddingشکل جمع:
kidsکودک، بچه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
He took his kids to the zoo.
او بچههایش را به باغ وحش برد.
You're still a kid!
تو هنوز هم بچهای!
a few college kids and I
من و چند بچهی دانشگاهی
my kid sister
خواهر کوچک من
نوجوان، بچه (شخص جوان)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The teacher asked the kids to line up quietly.
معلم از بچهها خواست که آرام در صف بایستند.
Don’t underestimate him just because he’s a kid.
فقط به این دلیل که او نوجوان است، دستکمش نگیر.
بزغاله
The mother goat protects her kids carefully.
بز مادر، بزغالههایش را با دقت محافظت میکند.
A herd of kids was playing in the meadow.
یک گله بزغاله در مرتع بازی میکردند.
چرم بزغاله
Kid leather is prized for its softness and smooth texture.
چرم بزغاله بهدلیل نرمی و بافت صافش ارزشمند است.
The artisan preferred working with kid leather because it is easy to shape.
صنعتگر ترجیح میداد با چرم بزغاله کار کند؛ زیرا شکلپذیری آسانی دارد.
دست انداختن، مسخره کردن، شوخی کردن
They kidded him into thinking that he had won the lottery.
او را گول زدند که برندهی لاتاری شده است.
They used to kid me about my big nose.
آنها مرا بهدلیل دماغ بزرگم دست میانداختند.
No kidding!
نهبابا! راستی! بیشوخی!
He is not hurt, he's only trying to kid us.
او طوری نشده است، فقط میخواهد ما را دست بیندازد.
Are you kidding?
شوخی میکنی؟ راست میگی؟ جدی؟
مسخرهبازی درآوردن، شوخی کردن، سر به سر گذاشتن
(عامیانه) با نرمش و احتیاط رفتار کردن (با)
گذشتهی ساده kid در زبان انگلیسی kidded است.
شکل سوم kid در زبان انگلیسی kidded است.
شکل جمع kid در زبان انگلیسی kids است.
وجه وصفی حال kid در زبان انگلیسی kidding است.
سومشخص مفرد kid در زبان انگلیسی kids است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «kid» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/kid