آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۴ مرداد ۱۴۰۴

    Kid

    kɪd kɪd

    گذشته‌ی ساده:

    kidded

    شکل سوم:

    kidded

    سوم‌شخص مفرد:

    kids

    وجه وصفی حال:

    kidding

    شکل جمع:

    kids

    معنی kid | جمله با kid

    noun countable B1

    کودک، بچه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    He took his kids to the zoo.

    او بچه‌هایش را به باغ وحش برد.

    You're still a kid!

    تو هنوز هم بچه‌ای!

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a few college kids and I

    من و چند بچه‌ی دانشگاهی

    my kid sister

    خواهر کوچک من

    noun countable informal

    نوجوان، بچه (شخص جوان)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    The teacher asked the kids to line up quietly.

    معلم از بچه‌ها خواست که آرام در صف بایستند.

    Don’t underestimate him just because he’s a kid.

    فقط به این دلیل که او نوجوان است، دست‌کمش نگیر.

    noun countable

    بزغاله

    The mother goat protects her kids carefully.

    بز مادر، بزغاله‌هایش را با دقت محافظت می‌کند.

    A herd of kids was playing in the meadow.

    یک گله بزغاله در مرتع بازی می‌کردند.

    noun uncountable

    چرم بزغاله

    Kid leather is prized for its softness and smooth texture.

    چرم بزغاله به‌دلیل نرمی و بافت صافش ارزشمند است.

    The artisan preferred working with kid leather because it is easy to shape.

    صنعتگر ترجیح می‌داد با چرم بزغاله کار کند؛ زیرا شکل‌پذیری آسانی دارد.

    verb - intransitive verb - transitive informal

    دست انداختن، مسخره کردن، شوخی کردن

    They kidded him into thinking that he had won the lottery.

    او را گول زدند که برنده‌ی لاتاری شده است.

    They used to kid me about my big nose.

    آن‌ها مرا به‌دلیل دماغ بزرگم دست می‌انداختند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    No kidding!

    نه‌بابا! راستی! بی‌شوخی!

    He is not hurt, he's only trying to kid us.

    او طوری نشده است، فقط می‌خواهد ما را دست بیندازد.

    Are you kidding?

    شوخی می‌کنی؟ راست می‌گی؟ جدی؟

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد kid

    1. noun young person
      Synonyms:
      child youth teenager boy girl youngster infant baby lad lass son daughter little one juvenile tot bairn
      Antonyms:
      adult
    1. verb fool, ridicule
      Synonyms:
      trick joke tease dupe mock rib rag bother hoax jest gull spoof josh banter beguile delude hoodwink cozen jape roast flimflam make fun of make sport of pretend jolly fun bamboozle razz
      Antonyms:
      be serious

    Phrasal verbs

    kid around

    مسخره‌بازی درآوردن، شوخی کردن، سر به سر گذاشتن

    Idioms

    handle with kid gloves

    (عامیانه) با نرمش و احتیاط رفتار کردن (با)

    سوال‌های رایج kid

    گذشته‌ی ساده kid چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده kid در زبان انگلیسی kidded است.

    شکل سوم kid چی میشه؟

    شکل سوم kid در زبان انگلیسی kidded است.

    شکل جمع kid چی میشه؟

    شکل جمع kid در زبان انگلیسی kids است.

    وجه وصفی حال kid چی میشه؟

    وجه وصفی حال kid در زبان انگلیسی kidding است.

    سوم‌شخص مفرد kid چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد kid در زبان انگلیسی kids است.

    ارجاع به لغت kid

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «kid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/kid

    لغات نزدیک kid

    • - kickup
    • - kicky
    • - kid
    • - kid around
    • - kid glove
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    interceptor into ironically isn't it looks like it takes two to tango item of news I've Jan jat jaw JK jupiter judicable juggler قانون‌گذاری قیمومت غنج ارجاع ارزش‌گذاری ارغنون نصیب نغمه نغمه‌سرا نغمه‌خوان مقننه کارگزاری مغفرت تغافل کامکار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.