گذشتهی ساده:
japedشکل سوم:
japedسومشخص مفرد:
japesوجه وصفی حال:
japingشکل جمع:
japesفریب، لطیفه، گول، شوخی، دست انداختن شخص، طعنه، فریب دادن، لطیفه زدن، مسخره کردن، گمراه کردن، جماع کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The young men japed at him.
مردان جوان او را دست میانداختند.
His japes made us laugh.
لودگیهای او ما را به خنده آورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «jape» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jape