سفر مفتی سوار ماشین کسی شدن، اتواستاپ زدن، سفر رفتن به روش رایگان سواری
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی سفر
Soldiers hitchhiked to their villages.
سربازان مجانی سوار میشدند و به دهات خود میرفتند.
سفر سرجاده ایستادن وباشست جهت خود را نشان دادن برای سواری مفتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hitchhike» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hitchhike